جدول جو
جدول جو

معنی کار برآراستن - جستجوی لغت در جدول جو

کار برآراستن
(تَ)
تمشیت امور. آراستن و نظام دادن کار:
سر گنج را کرد شاه استوار
به راه بیابان برآراست کار.
فردوسی.
ترا ای پسر گر چنین است رای
برآرای کار و بپرداز جای.
فردوسی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ)
مجهزکردن. آماده کردن (رزم و مانند آن را) :
از آن پس بگفتند کای شهریار
سوی رزم ترکان برآرای کار.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
تصویری از کار بر آراستن
تصویر کار بر آراستن
تمشیت دادن امور: (سر گنج را کرد شاه استوار براه بیابان بر آراست کار)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کار آراستن
تصویر کار آراستن
آماده کردن (برای رزم و غیره) مجهز ساختن: (از ان پس بگفتند کای شهریار سوی رزم ترکان بر آر ای کار)
فرهنگ لغت هوشیار